شعر ولایی
و سیعلم الّذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون ...

786
 
 
 
 
 
 
اي که فقط مقام تو خير النسا شده 

لعنت بر آن که منکر صدق شما شده 

جايي که انبيا همگي سائلند و بس 

لعنت بر آن که آمده و بي حيا شد

تو دختر رسول ترين برگزيده اي 

احمد براي توست اگر مصطفي شده 

شيعه شدن که روزي هر کس نمي شود 

هر کس که شيعه شده ز عطاي شما شده 

در سجده ات که تا به سحر طول مي کشيد 

شد عاقبت به خير هر آن که دعا شده 

بعد از ولايت تو و تصديق تو دلم 

احساس مي کنم چقدر با خدا شده 

تو مادري نمودي و ما را خريده اي 

تو خواستي که خاک من از کربلا شده 

ما را ببخش نوکر خوبي نبوده ايم 

گاهي اگر غلام شما بي وفا شده 

تکليف محوري است مرام تو تا ابد 

در اين مسير عمر جوانت فدا شده 

تکليف ماست تا به فرج منتظر شدن 

اين امتحان سخت که تکليف ما شده

ما را به سوي مهدي تو مي کشد ولي 

دوران ما ز دوري او پر بلا شده 

اين نيز از مجاري فيض خود شماست 

پايم اگر به مجلس اين روضه وا شده
 
 
 
 
شاعر : ناشناس
 
سلامتی و علو درجات شاعر صلوات

 



برچسب‌ها: <-TagName->
[ یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:شعر زیبا , تبرّی , فاطمه , ولایت , زیبا , زهرا , دین , مذهب , ایدئولوژی, ] [ 17:46 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ] [ ]

786

 

 

پرواز می دهیم که بال و پرت کنیم
معراج میبریم که پیغمبرت کنیم
دیگر بس است خلوت چله نشینی ات
وقتش رسیده است مقرب ترت کنیم
دست گل قدیمی خود را از این به بعد
دست تو می دهیم که تاج سرت کنیم
حالا نماز شکر بخوان فدیه ای بده
تا صاحب زلال ترین کوثرت کنیم
میخواستیم فرق کنی با پیمبران
می خواستیم آینه ی دیگرت کنیم
این سیب را بگیر و برای خودت ببر
وقتش شده است فاطمه را دخترت کنیم
شایسته است ‍‍؛ با پدر فاطمه شدن
از خانواده ی پسری ابترت کنیم

می خواستیم نسل تو زهرا نصب شود
ضرب المثل برای عجم تا عرب شود

خورشید ، آفتابی انوار فاطمه است
صبحی اگر که هست بدهکار فاطمه است
آیینه اش سه مرتبه خود را ظهور داد
پیغمبر و علی همه تکرار فاطمه است
هر جلوه ای که جلوی نوری نمی شود
زهرا شدن فقط و فقط کار فاطمه است
شام زفاف پیرهن کهنه می برد
این تازه اولین شب ایثار فاطمه است
فردا اسیر دست جهنم نمی شود
امروز هر کسی که گرفتار فاطمه است

زهرا اگر نبود ولایت نداشتیم
گمراه می شدیم و هدایت نداشتیم

زهرا بنا نداشت خودش را بنا کند
می خواست ، بنده باشد و یا ربنا کند
مثل علی عروج نمازش امان نداد
اصلا به پای پر ورمش اعتنا کند
تا که مدینه از گل توحید پر شود
کافی است در قنوت، خدا را صدا کند
طبق روال هر شب جمعه نشسته تا ...
قبل خودش سفارش همسایه را کند


دستی که پیش خانه ی زهرا دراز نیست
در شرع بر جنازه ی آنکس نماز نیست

او آمد و خزان زمین را بهار کرد
بر شاخه های شکوفه ی عصمت ، سوار کرد
آیا بدون مهر مناجات فاطمه
می شد به سجده کردن خود افتخار کرد ؟
وفتی شب زفاف ، پیمبر رسید و بعد
بین علی و فاطمه ، تقسیم کار کرد
خوشحال شد تمامی احساس معجرش
وقتی رسول ، فاطمه را خانه دار کرد
آن هم برای حاجت مسکین شهر بود

روزی اگر ز حادثه میل انار کرد
اخلاص پینه هاش همیشه زبانزد است
از بسکه دست فاطمه در خانه کار کرد
وقتی تمام قاطبه ها بی حماسه بود
خود را خمیده کرد ولی ذولفقار کرد
پس می شود برای عوض کردن زمان
نوآوری فاطمه را اختیار کرد

بی فاطمه که شیعه شکوفا نمی شود
شیعه مرید دشمن زهرا نمی شود

دنیا ندیده است سفرهای این چنین
جز در هوای فاطمه پر های این چنین
دیروز می شدند درختان بدون سر
امروز می دهند ثمرهای این چنین
سر می دهیم و منت یاغی نمی کشیم
همواره سر خوشیم به سر های این چن
ین
دارد بساط کفر زمین جمع می شود
پیچیده در زمانه خبرهای این چنین
اصلا بعید نیست رو کند به ما
از مادر ی چنین و پسرهای این چنین
لبنان مگر چه داشت به جز نام فاطمه
آری عجیب نیست ظفرهای این چنین

دلهای ما همیشه پر از یاد فاطمه است
این سرزمین قلمرو اولاد فاطمه است

 

 

 

شاعر : علی اکبر لطیفیان 

 سلامتی شاعر صلوات ...
 



برچسب‌ها: <-TagName->
[ چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:شعر بسیار زیبا , آئینی , ولایی , سادات , کوثر , فاطمه , زهرا , فاطمیه , ] [ 13:35 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ] [ ]

786

 

786

 



بگذار ببینیم همه، پا شدنت را
آغاز کنی حرف مداوا شدنت را

نورانیتم بسته به نورانیت توست
پنهان مکن ای فاطمه! "زهرا" شدنت را

زهرا ! گره ام باز شد اما گره ات نه
پیچیده نوشتند معما شدنت را

طفلان تو با گریه به سجاده نشستند
امروز که دیدند مهیا شدنت را

دیروز تمام بدن تو سپرم شد
امروز تماشا شده ام تا شدنت را

نزدیک سه ماه است که یک گوشه می افتی
بگذار ببینیم همه ، پا شدنت را
 

 

شاعر : علی اکبر لطیفیان

سلامتی شاعر صلوات 



برچسب‌ها: <-TagName->
[ چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:شعر , فاطمه , زهرا , مرثیه , زیبا , فاطمیه , غربت , ولایت , ] [ 13:17 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ] [ ]

 786

 

 

گیرم مقام فاطمه خیر النساء نبود 

یا اینکه پاره تن خیر الوری نبود

گیرم که صورتی که به او دست خصم خورد

تمثال روی همچو گل مصطفی نبود

گیریم اینکه پشت در خانه جان سپرد

چشم و چراغ و سرور آل عبا نبود

گیریم آنکه راه بر او بست اجنبی ...

ناموس پرده پرور شیر خدا نبود

گیرم گلی که شعله به دورش طواف کرد

شان نزول مائده و هل اتی نبود

گیرم که ناز پرور دامان بوالبشر 

کوثر نبود . شافع روز جزا نبود

گیرم که نازدانه درگاه عز و جاه

دردانه سرادق عرش خدا نبود 

گیرم که ذات عصمت عاری ز علتش 

در ذات ذوالجلال ربوبی فنا نبود

سیلی زدن به صورت یک بانوی نحیف ...

در کوچه پیش دیده طفلش روا نبود ...

 

 

شعر : سید عبدالرضا هاشمی 

 

 

صل الله علی الحقیقه القدسیه فی تعین الانسیه الصدیقه الشهیده فاطمه الزکیه ( سلام الله علیها )

 

لعن الله قاتلی فاطمه الزهرا  ( سلام الله علیها )



برچسب‌ها: <-TagName->
[ یک شنبه 7 اسفند 1390برچسب:فاطمه , زهرا , اشعار , شعر , اشعار مذهبی , اهل بیت , ولایی , , ] [ 20:46 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ] [ ]
درباره وبلاگ

از مژه قلم دارم و از اشک مرکّب تا عکس تو را نقش زنم بر صحف شب گریم به مه و سال و شب و روز مرتّب دست منو دامان تو یا حضرت زینب ( س )
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شعر ولایی و آدرس jabraileshgh.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





امکانات وب

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 52
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 52
بازدید ماه : 1222
بازدید کل : 40666
تعداد مطالب : 80
تعداد نظرات : 17
تعداد آنلاین : 1

..